سخبر

لغت نامه دهخدا

سخبر. [ س َ ب َ ] ( ع اِ ) نوعی از درخت که به اذخر ماند و مار آن را دوست دارد. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || رکب فلان السخبر؛ بی وفایی نمود. ( منتهی الارب ). غدر کرد. ( از اقرب الموارد ):
و الغدر ینبت فی اصول السخبر.؟ ( از منتهی الارب ).
سخبر. [ س َ ب َ ] ( اِخ ) یاقوت نویسد: موضعی است وگمان میکنم در نزدیکی نجران است. ( معجم البلدان ).