رثایه

لغت نامه دهخدا

( رثایة ) رثایة. [ رِ ی َ ] ( ع مص ) مصدر بمعانی رثی. ( منتهی الارب ). گریه کردن بر مرده و شمردن محاسن وی. ( از اقرب الموارد ). گریستن برای میت و ستایش نمودن آن. ( آنندراج ). رثاء. ( ناظم الاطباء ). رجوع به رثاء شود. || بنظم آوردن ستایش مرده را. ( آنندراج ). نظم کردن شعری درباره مرده. ( از اقرب الموارد ). || یاد گرفتن حدیث را از کسی. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). سخن از کسی یاد گرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ). || بیاد آوردن و رحم کردن و مهربانی نمودن بر کسی. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). رحم کردن و مهربانی کردن بر کسی. ( از ناظم الاطباء ).
رثایة. [ رَث ْ ثا ی َ ] ( ع ص ) رثائة. علی الاصل بمعنی رَثّائة. ( منتهی الارب ). رجوع به رَثّائة شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تماس فال تماس فال کارت فال کارت