ذعفان

واژه‌ی ذِعفان بر وزن فِعلان، اسم مصدر از ریشه‌ی «ذ ع ف» به‌معنی سست و ناتوان شدن است و در متون کهن فارسی و علوم قدیم، به‌ویژه پزشکی، به‌عنوان برابر مرگ و موت به‌کار رفته است. این اصطلاح، بیانگر حالت نهایی سستی و زبونی در موجود زنده است که به قطع حیات می‌انجامد و در ادبیات غنی فارسی، گاه برای توصیف فرسودگی و پایانِ قوای جسمانی مورد استفاده قرار گرفته است.

در کاربرد تخصصی، این واژه تنها به مفهوم عام مرگ اکتفا نمی‌کند، بلکه بر روند تدریجی فرسایش و از دست رفتن تدریجی قوای حیاتی دلالت دارد. این مفهوم در تقابل با مرگ ناگهانی قرار می‌گیرد و بیشتر نشان از بیماری طولانی‌مدت یا کهولت سن دارد که نهایتاً به فنا منجر می‌شود. بنابراین، ذِعفان در حقیقت تصویری از مرگی آرام و تدریجی را در ذهن متبادر می‌سازد.

با گذشت زمان و تحول زبان، استفاده از این واژهٔ فاخر در گفتمان روزمره کمرنگ شده و جای خود را به واژه‌های ساده‌تری مانند مرگ داده است. با این حال، آشنایی با چنین مصطلحات ارزشمندی، درک عمیق‌تری از ظرافت‌های زبان فارسی و دگرگونی معنایی واژگان در طول تاریخ به دست می‌دهد و حفظ آن‌ها برای غنای فرهنگی و زبانی ضروری به نظر می‌رسد.

لغت نامه دهخدا

ذعفان. [ ذَ ع َ ] ( ع اِ ) مرگ. موت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لطیف یعنی چه؟
لطیف یعنی چه؟
میلف یعنی چه؟
میلف یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز