ذروردان

لغت نامه دهخدا

ذروردان. [ ذَ ] ( اِ مرکب ) حنجور. ظرفی که درآن ذرور نگاه دارند. دارودان. ( یادداشت لغت نامه ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال چوب فال چوب فال تک نیت فال تک نیت