در لغتنامههای معتبر زبان فارسی، واژهی ذِعِم بهعنوان صفتی برای فردی بهکار رفته است که دارای دو ویژگی عمده است. نخست، به کسی گفته میشود که هیچکاره است، یعنی فاقد هرگونه مهارت، حرفه سودمند اجتماعی است و بهطور کلی فردی بیخاصیت و بیفایده محسوب میگردد. این واژه بار معنایی بسیار تحقیرآمیزی دارد و فرد مورد اشاره را در پایینترین مرتبهی کارایی و اعتبار اجتماعی قرار میدهد.
ویژگی دوم و همتراز این صفت، پلیدزبان بودن است. این ترکیب بهخوبی گویای این است که شخص علاوه بر بیمصرف بودن، دارای زبانی آلوده، دشنامگو و نفرینافکن است. بنابراین، ذِعِم تنها به بیعاری و بطالت خلاصه نمیشود، بلکه شامل خصلتهای ناپسند اخلاقی از قبیل بددهنی، فحاشی و بهکارگیری الفاظ رکیک نیز میشود و تصویر کاملتری از یک شخصیت منفور و مطرود را ترسیم میکند.
در نتیجه، این واژه کهن که در منابعی مانند منتهی الارب ثبت شده است، مفهومی ترکیبی و شدیداً توهینآمیز را در خود جای داده است. کاربرد آن فردی را توصیف میکند که هم از نظر اجتماعی و اقتصادی، موجودی باری به هر جهت و هم از جنبهی اخلاقی و رفتاری، انسانی فرومایه و بدگفتار است. امروزه اگرچه استفاده از این لغت در گفتمان روزمره کمتر رایج است، اما شناخت آن بهعنوان بخشی از گنجینهی تاریخی زبان فارسی حائز اهمیت میباشد.