خوفته

لغت نامه دهخدا

خوفته. [ ت َ/ ت ِ ] ( ن مف ) خفته. خوابیده. ( املاء دیگر کلمه خفته ): تا بعد از یک چندی شبی در خانه خوفته بود از روزن شکل دختری نزول کرد. ( جهانگشای جوینی ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال ارمنی فال ارمنی فال پی ام سی فال پی ام سی فال عشق فال عشق