خنخنه

لغت نامه دهخدا

( خنخنة ) خنخنة. [ خ َ خ َ ن َ] ( ع مص ) در بینی سخن گفتن که فهمیده نشود. منگیدن.( از منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اندک
اندک
فمبوی
فمبوی
سنگلاخ
سنگلاخ
لا تنس ذکر الله
لا تنس ذکر الله