حموطل

لغت نامه دهخدا

حموطل. [ ] ( اِخ ) ( بمعنی منسوب به شبنم ) و اودختر ارمیا است ازلبنه و یوشیا وی را تزویج نمود و یهوآحاز و صدقیا از او بوجود آمدند. ( 2 پادشاهان 23: 31 و در 2 پادشاهان 24: 18 ) ( قاموس کتاب مقدس ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
عظمت
عظمت
تزویر
تزویر
پاداش
پاداش
شکوه
شکوه