حفظاﷲخان

لغت نامه دهخدا

حفظاﷲخان. [ ح ِ ظُل ْ لاه ]( اِخ ) پسر سعداﷲخان وزیر شاه جهان. او از دست عالمگیر حکمرانی سیوستان داشت و هم بدانجا در سال 1112 هَ. ق. درگذشت. وی مردی بخشنده و کریم بود و کرتی هزار فقیر را بمهمانی خواند و بر دست هر هزار تن خود آب ریخت. وی در فارسی شاعری شیرین سخن است و از اوست:
ای آنکه سراپا همه لطف و نمکی
بر برگ گل تازه چکیده نمکی
جز شیر ز پستان ملاحت نمکی
پیغمبر خوبانی اما نه مکی.( از قاموس الاعلام ترکی ).

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
افتخار یعنی چه؟
افتخار یعنی چه؟
چوخ یعنی چه؟
چوخ یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز