جعنظار

واژه‌ی جِعْنِظار در زبان فارسی، صفتی است که از ریشه‌ای عربی وارد ادبیات کهن شده و در متون قدیمی به دو معنای اصلی به کار رفته است. بر پایه‌ی تعریف نخست، این واژه به غذایی اطلاق می‌شود که در آن آزناک وجود دارد. آزناک خود به معنای گیاهی تند و تیز یا ماده‌ای افزودنی است که طعمی گَس یا تند به غذا می‌بخشد. بنابراین، جِعْنِظار می‌تواند به غذایی اشاره داشته باشد که طعمی تند، گَس یا دارای عطری تند و تیز است.

در معنای دوم، این صفت برای توصیف یک شخص به کار می‌رود. در این کاربرد، جِعْنِظار به فردی گفته می‌شود که بسیار پرخور و حریص است و حجم زیادی از غذا را می‌خورد. علاوه بر این، این واژه می‌تواند بر ستبری و درشتی اندام شخص نیز دلالت داشته باشد و تصویری از فردی پُرجِرم و دارای هیکلی بزرگ را در ذهن تداعی می‌کند. این واژه در فرهنگ‌های لغت تاریخی مانند ناظم‌الاطباء ثبت شده است و امروزه کمتر در زبان محاوره‌ی رایج به کار می‌رود. با این حال، شناخت آن برای درک و تحلیل متون کلاسیک و کهن فارسی حائز اهمیت است و به عنوان بخشی از گنجینه‌ی غنی زبان فارسی، نشان‌دهنده‌ی دقت و تنوع واژگانی در توصیف حالات و ویژگی‌ها در ادبیات گذشته می‌باشد.

لغت نامه دهخدا

جعنظار. [ ج ِ ع ِ ] ( ع ص ) آزناک در طعام. || بسیارخوار ستبر. ( ناظم الاطباء ).