تلصص

لغت نامه دهخدا

تلصص. [ ت َ ل َص ْ ص ُ ] ( ع مص ) دزد شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || تخلق به اخلاق دزدان. و در اساس آمده: هو یتلصص؛ اذا تکررت سرقته. ( از اقرب الموارد ).