بزلاء

لغت نامه دهخدا

بزلاء. [ ب َ ] ( ع ص، اِ ) بلای بزرگ. || کارهای سخت. || رأی نیکو. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || حظة بزلاء؛ امری که فاصل حق و باطل باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال ای چینگ فال ای چینگ فال فنجان فال فنجان فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی