انگزه. [ اَ گ ُ زَ / زِ ] ( اِ ) حلتیت. حلتیث. حلتیت المنتن. انقوزه. و آن شیره ساق گلپر باشد که چون افیون از خشخاش به تیغ زدن حاصل کنند. ( یادداشت مؤلف ). خیل. ( منتهی الارب ): بوی اخلاص و نفاق و بیمزه هست ظاهر همچو عود و انگزه.مولوی ( مثنوی ).
فرهنگ فارسی
حلتیت ٠ حلیت و آن شیره ساق گلپر باشد که چون افیون از خشخاش به تیغ زدن حاصل کنند ٠ خیل ٠