انسحاق

لغت نامه دهخدا

انسحاق. [ اِ س ِ ] ( ع مص ) سوده شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( تاج المصادر بیهقی ). اندقاق. ( از اقرب الموارد ). || فراخ گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). اتساع. ( از اقرب الموارد ). || خشک شدن پستان ناقه باشیر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). خشک شدن پستان شیرده ماده شتر. ( ناظم الاطباء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
بیتابی یعنی چه؟
بیتابی یعنی چه؟
لوتی یعنی چه؟
لوتی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز