اشتیار

لغت نامه دهخدا

اشتیار. [ اِ ] ( ع مص ) انگبین چیدن. استشارة. اِشارة. شَور. شیار. شیارة. مَشار. مَشارة. || فربه شدن ستور. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از ذیل اقرب الموارد از تاج العروس ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال چوب فال چوب فال احساس فال احساس فال رابطه فال رابطه