استنواء

لغت نامه دهخدا

استنواء. [ اِ ت ِن ْ ] ( ع مص ) هسته خرما افکندن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ضیق وقت
ضیق وقت
بی درنگ
بی درنگ
با
با
متفاوت
متفاوت