لغت نامه دهخدا ازدمام. [ اِ دِ ] ( ع مص ) تکبر نمودن. ( منتهی الارب ). تکبر کردن. || سر برداشته بردن گرگ بزغاله را. ( منتهی الارب ). زَم: اِزْدَم َّ الذئب ُ السَخْلَةَ؛ اخذها زامّاً رأسَه، ای رافعاً ایاه. ( اقرب الموارد ).