اخساس

لغت نامه دهخدا

اخساس. [ اِ ] ( ع مص ) فرومایگی کردن. ( منتهی الارب ). کاری دون کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). کار زبون کردن. || خوار و زبون گردانیدن. ناکس و زبون گردانیدن. خسیس گردانیدن. ( زوزنی ). || خسیس و فرومایه یافتن کسی را. ( منتهی الارب ). خوار و زبون یافتن. ناکس و زبون یافتن. || کم کردن ( بهره ٔکسی ): اَخَس َّ اﷲ حظّه؛ کم کناد خدای بهره او را!
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فوت جاب یعنی چه؟
فوت جاب یعنی چه؟
ارق ملی یعنی چه؟
ارق ملی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز