مقفر

لغت نامه دهخدا

مقفر. [ م ُ ف ِ ] ( ع ص ) ویران شده و خراب و خالی از اهل. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به اِقفار شود.

جمله سازی با مقفر

مدارس آيات خلت من تلاوةٍ-----و منزل وحى مقفر العرصات
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لحظه
لحظه
کس کش
کس کش
باوانم
باوانم
سراسیمه
سراسیمه