گوایی داشتن

لغت نامه دهخدا

گوایی داشتن. [ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) گواهی دادن. گوایی دادن. شهادت دادن:
ور نتوانست داشت زنده چرا کرد
عقل چه دارد در این حدیث گوایی ؟ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) گواهی دادن: ور نتوانست داشت زنده چرا کرد ? عقل چه دارد در این حدیث گوایی ? ( ناصر خسرو )

جمله سازی با گوایی داشتن

💡 بجز از روح بقایی به جز از خوب لقایی مده از جهل گوایی هله تا ژاژ نخایی

💡 چون به خون خویشتن بستم سجل هر سرشکی را گوایی یافتم

💡 دُری کاو را بود مُهر خدایی دهد ناسُفتگی بر وی گوایی

💡 چو شد حجتت بر خدایی درست خرد داد بر تو گوایی نخست

💡 صنعت رها کن، صانع بست استت شاهد همو بس، کم ده گوایی

💡 گوایی من از بهر این دادمت چنین لب به دشنام بگشادمت