چار اجساد

لغت نامه دهخدا

چاراجساد. [ اَ ] ( اِ مرکب ) چارعنصر. عناصر اربعه ( آب و خاک و باد و آتش ).

فرهنگ فارسی

چار عنصر ٠ عناصر اربعه ٠

جمله سازی با چار اجساد

على عليه السلام مى فرمود: شرف و فضليت آدمى به همت هاى بلند و اراده هاى نيرومنداست نه به استخوان هاى پوسيده و اجساد متلاشى شده در گذشتگان.
گرچه با توجه به مطالعات اخیر حتی ممکن است نفت سریع تر و از تجزیه اجساد انسان‌های گذشته نیز حتی به مقدار اندک به دست آید.
خامیم و اوفتاده، می ده که باده بخشد اجساد را قیامی، ارواح را، قوامی
برخی منایع دانشجویی گزارش داده‌اند که اجساد کشته شدگان را به‌طور مخفیانه و بدون اطلاع خانواده‌هایشان دفن کرده‌اند.
در ساغر اجساد که ریزد می ارواح؟ ساقی تو و میخانه تویی باده جان را
نه جزو یکدگر و نه جدا ز یکدیگر چنانکه روح در اجساد و نور در اجرام