هندوانه ٔ تلخ

لغت نامه دهخدا

هندوانه تلخ. [ هَِ دِ ن َ / ن ِ ی ِ ت َ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) هندوانه ابوجهل. حنظل. رجوع به دو مدخل شود.

فرهنگ فارسی

هندوانه ابوجهل حنظل

جمله سازی با هندوانه ٔ تلخ

نزدیکترین روستا های همجوار عبارت اند از:روستای شوریاب-روستای دستجرد-روستای شورورز و شورگشت میتوان نام برد.محصول کشاورزی روستای زروند گندم و جو و هندوانه میباشد که به صورت دیم محصولاتشان را کشت میکنند. و علاوه بر کار کشاورزی به پرورش دام نیز مشغول هستند
مردم استان بوشهر نیز همچون دیگر ایرانی‌ها، این آیین کهن را با رفتن به خانه بزرگ‌ترها می‌گذرانند. هندوانه در شب یلدا در بوشهر کاربرد زیادی دارد.
به دلیل وجود باغات و مزارع و جنگل‌های بسیاری که در این شهر قرار دارد، عمده‌ترین محصول و ره آورد سهرورد گردو است. در کنار این محصول انگور، سیب، زرد آلو، هلو، آلو، گیلاس، آلبالو، نخود، عدس، گندم و هندوانه نیز از محصولات سهرورد است.
در بین اقوام طبری بجای سفره یک «می‌زد» که معمولاً روی یک کرسی که پر است از هندوانه، انار، مرکبات و مغزها و آجیل چیده می‌شود.
قسم اول از افعال را افعال اضطرارى انسان ميناميم، همانطور كه سردى هندوانه و گرمىزنجبيل فعل اضطرارى آنها است، و قسم دوم رافعل ارادى، مانند راه رفتن و سخن گفتن.
بیش از ۱۲۰۰ رقم هندوانه وجود دارد که از نظر وزن از کمتر از یک کیلو تا بیش از ۹۰ کیلوگرم متفاوت هستند، گوشت آن‌ها می‌تواند به رنگ قرمز، صورتی، نارنجی، زرد یا سفید باشد.