موج ناچرخشی
ویکی واژه
جمله سازی با موج ناچرخشی
موج می در شیشهٔ تاکش نبود یک شرر در تودهٔ خاکش نبود
در آن لعبتان دید کز موج آب علم بر کشیدند چون آفتاب
تمکین تو بحریست که از صد صرصر یک طره موج او پریشان نشود
هنوز از جوش طوفانی که بگذشت نیاسود است موج گوهر من
در گلوی ما نفس موج هواست چون هوا پابند نی گردد، نواست
وگرنه به پای اندر آرم سرت نهم بر سر از موج خون افسرت