منشور چشمی
ویکی واژه
جمله سازی با منشور چشمی
پس آنگه داد با تشریف و منشور همه ملک مهینبانو به شاپور
کند زمانه سجلْات چرخ را مطویّ اگر دهند زدیوان قهر تو منشور
در عشق بود بالغ از تاج و کمر فارغ کز کرسی و از عرشش منشور ظفر آمد
ما کی گنجیم در سرا پرده راز لافیست بدست ما و منشور نیاز
پیری بجهان داد و جوانی بتو داد منشور همیشه زندگانی بتو داد