مقوله متی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مقوله متی، یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای عَرَض دالّ بر نسبت شئ به زمان یا طرف زمان است.
«متی» (مانند «این») یکی از مقولات نسبیِ عَرَضی است. ابن سینا در منطق شفا می گوید: متی بیانگر نسبتی برای شئ در مقایسه با زمان است (چنانکه این، بیانگر نسبتی برای شئ در مقایسه با مکان است). این نسبت، یا بودنِ شئ در حاقّ زمان است یا در طرف زمان (نسبةٌ مّا للشئ الی الزمان، و هو کونه فی نفسه او فی طرفه)، زیرا بسیاری از اشیا در طرف زمان واقع می شوند و با لفظ متی مورد پرسش قرار می گیرند (مثل وصول و تماس که ظرف تحقق آن «آن» است و «آن» طرف و نهایت زمان است، و مثل تبدلات صورت های جوهریه که بنا بر عدم قول به حرکت جوهری، آناً و دفعةً حاصل می شود).
وجه تسمیه
خواجه طوسی در اساس الاقتباس، در باره وجه تسمیه آن می گوید: « و لفظ این و متی را بر این دو مقوله از آن جهت نهاده اند که این دو لفظ، استفهام است از مکان متمکّن و زمان متزمّن، و نه دالّ بر حقیقت مکان و زمان است و نه بر حقیقت متمکّن و متزمّن، پس این دو لفظ مطابق ترین الفاظ است در لغت عرب این معانی را».
تفاوت مکان مطابق و زمان مطابق
زمانی که شئ به آن نسبت داده می شود (همچون مکانی که به آن نسبت داده می شود) یا مطابق و غیر زاید بر آن است یا اعم و زاید بر آن است. مثال زمان مطابق، آن است که گفته شود: این امر در وقت زوال آفتاب واقع است. و مثال زمان غیر مطابق آن است که گفته شود: این امر در فلان سال واقع شده است (و در حقیقت، در بخشی از سال واقع شده است مانند: بودنِ ابن سینا در قرن چهارم و پنجم هجری). فرق مکان مطابق و حقیقی با زمان مطابق و حقیقی در این است که مکان مطابقِ هر شئ اختصاص به خود آن دارد و شئ دیگری با آن مشارکت ندارد، اما زمان مطابق شئ می تواند با اشیای متعدد مشارکت داشته باشد. البته این فرق در زمان و مکان حقیقی است اما در دو مقوله متی و اَین فرقی نیست و همان طور که اَین حقیقی هر جسمی مختص به آن است متای حقیقی هر جسمی نیز به آن اختصاص دارد.
انقسام مقوله متی
...

جمله سازی با مقوله متی

مردم‌شناسان آمریکایی اغلب اصطلاح «سیب» را به عنوان اصطلاح عمومی برای مقوله‌ای استفاده می‌کنند که به زیر طبقه‌بندی «پتری-سیب» تقسیم می‌شود که به تبار طایفه پدری و «ماتری سیب» به تبار قبیله مادرزادی اشاره دارد.
در مورد مقوله اضافه، اختلاف نظرهست؛ عدّه اىمثل خواجه نصيرالدين آن را صرف يك اعتبار ذهنى مى دانند.(104) عدّه اى ديگر آن را يكامر وجودى مى پندارند.
«با وجود این تحقیق و بررسی، بسیاری از کارگزاران وسایل ارتباط‌جمعی، امروزه چنین مطالعاتی را به‌عنوان روش مناسب و باارزش، طرد می‌کنند؛ برای مثال، در این مقوله فکری، مقاله دیوید گاونلت...».
(زيبائى، و نيكوئى، و راستى، مقوله چهارم قدسى يا يزدانى كه در حقيقت بعد چهارمروح انـسانى است دو باره كشف گرديده، در اينمقام نيز اين بعد چهارم روحى از سه مفهومديگر مجزا است، و ممكن است منشاء توليد سه بعد ديگر بوده باشد)!.
حسن بصرى لحظه اى سر به زير انداخت و سپس گفت: آنچه در اين مقوله بگويم، خالىاز حقيقت است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
دپارتمان
دپارتمان
ریحانه
ریحانه
حسبی الله و نعم الوکیل
حسبی الله و نعم الوکیل
داشاق
داشاق