مراسله نویس

لغت نامه دهخدا

مراسله نویس. [ م ُ س َ / س ِ ل َ / ل ِ ن ِ ] ( نف مرکب ) نامه نویس. کاتب. محرر. که شغل وی نوشتن مراسلات و نامه هاست.

فرهنگ فارسی

کاتب

جمله سازی با مراسله نویس

💡 ولى عايشه، طلحه و زبير بنا گذاشند تا باقبايل، مراسله كنند و بزرگان و شيوخ عرب را با خود هم رأ ى سازند، آن هم بدوناينكه استاندار (عثمان بن حنيف ) و طرفداران او پى ببرند. وقتى اصحابجمل (ياران شتر) كار خود را محكم نمودند، در يك شب ظلمانى كه باد و بارانى بود، درحالى كه زره هاى خود را به تن كرده و روى آن را لباس پوشيده بودند، هنگام نمازصبح به مسجد جامع بصره در آمدند.

💡 عجب است كه: تصريحى به اين مراتب در سجده دعاى شب نيمه شعبان، كه اوانوصول مراسله است، شده است، كه مى فرمايد: سجد لك سوادى و خيالى و بياضى.

💡 مصوبه مجلس ایران شامل سه ماده به ضمیمه یک مراسله راجع به استفاده پست‌های مستحفظ سرحدی طرفین از آبهای چشمه ثریا و چشمه‌های «سلپ» و قزلو و یارم‌قیه سفلی و مراتع واقعه در جنوب و مغرب خط سرحدی بوده است.

💡 چون مكرر در ميان ايشان مراسله شد و آن زن بغير از اين شرط راضى نشد، پادشاه بهشرط او راضى شد، زن را خواستگارى كرد و آن زن را بابتش به شهر خود آورد، زنهشتصد نفر از بت پرستان را با خود آورده در شهر او بت مى پرستيدند.

💡 پس از وى برادرش (تكودار) به سلطنت رسيد. تكودار نخستين كارى كهمعمول داشت مسلمانى خود بود. او مراسله اى در اين باب به علماء و بزرگان بغداد نوشتو خود را حامى دين اسلام و شريعت رسول اكرم (ص ) معرفى نمود، و اين كار او در بينمسلمين، تاءثير بسيار خوشايندى به جاى گذاشت. به طورى كه جماعتى ازمغول نيز به تبعيت او اسلام آوردند.