مدیریت جنگل روستایی
ویکی واژه
جمله سازی با مدیریت جنگل روستایی
روستایی کند کفایت و صرف تو مگر سازی از خراجش طرف
تا نباید گرگ آسیبی زند روستایی ریش خواجه بر کند
مرو بهر مشتی درم نزد هر خس مکن خدمت گاو چون روستایی
ز تو داد نا یافته کس ندانم ز سلطانی و شهری و روستایی
روستایی چو خر برفت از دست گفت «ای نابکار، صبرم هست
روستایی بچهای شهر بسوخت کس در این فتنه نباشد خاموش
روستایی شد در آخر سوی گاو گاو را میجست شب آن کنجکاو
سر مطرب شکست او چنگ بفکند بروت روستایی پاک برکند