لای زنگان
فرهنگ فارسی
ده بزرگی از دهستان بخش داراب شهرستان فسا.
جمله سازی با لای زنگان
آن پادشا که زیر نگین دارد از حد هند تا به حد زنگان
و سپیدرود با زنگان رود آمیخته، از کوههای گیلان منحدر، به میان گیلان میگذرد. بر سمت شمال متوجه دریا، ما بین مشرق و مغرب، شرقی از خطه ی لیاهجان است، بر حدود آن.
احتمال دارد این طایفه از افشارهای زنجان باشد که زنجان را ترکها زنگان مینامند و بنام زنگانلو در زمان صفویه بود معروف شدهاند، بازماندگان این طایفه امروز با سایر طوایف ترک در درگز و کلات به کار کشاورزی اشتغال دارند.
تأسیس شرکت پالایش روغنهای صنعتی زنگان در راستای تولید روغن ترانسفورماتور و روغنهای صنعتی
و سپیدرود با زنگان رود آمیخته، از کوههای گیلان منحدر، به میان گیلان میگذرد. بر سمت شمال متوجه دریا، ما بین مشرق و مغرب، شرقی از خطه ی لیاهجان است، بر حدود آن.
نقل است بعد از ورود اعراب به ایران در اواخر ساسانیان چون اعراب حرف «گ» را در زبان خود نداشتهاند نام گز را به جز تبدیل کردهاند (مثل تبدیل گرگان به جرجان یا تبدیل زنگان به زنجان) و بعدها جز نیز به جزن تبدیل شده است و این روستا از دوران قبل از اسلامآباد بوده است.
در نیمه اول قرن یازدهم قمری بنا شدهاست نام اصلی آن سنهدژ بهمعنی: قلعهای در پای کوه میباشد پیشتر محلی بنام بهار مرکز کردستان بودهاست)، زنجان (یا زنگان، شهری کوچک که اردشیر بابکان بنا نهاد و در کنار آن شهر سلطانیه است)، پیرانشهر و پسوه در جنوب ارومیه گاه در زمره شهرهای آذربایجان و گاه در زمره شهرهای کردستان قرار داده شدهاند.
همچنین هماکنون برزنی به نام «شناط» که عربی شدهٔ همین واژهٔ «چینوَت» است، در فراز شهر ابهر در استان زنگان (زنجان) وجود دارد.