قراطس روحانی
فرهنگ فارسی
جمله سازی با قراطس روحانی
که ای مهتر ازین زندان گذر کن بدارالملک روحانی سفر کن
دگر باره چو شیرین دیده بر کرد در آن تمثال روحانی نظر کرد
من و دل دانیم آن طلعت روحانی که نه هرگز بتکثر بود ارزانی
ای آن که خلاصهٔ چهار ارکانی بشنو سخنی ز عالم روحانی
جمادات آنچه باشد نزد ادراک هم از اشیاءء روحانی و افلاک
نمی رسد بحظوظ سرور روحانی کسی که از سر حظ بدن نمی گذرد