فزونی قیمت مبدا

فرهنگستان زبان و ادب

فزونی قیمت مبدأ
{supplement for place of departure} [گردشگری و جهانگردی] زیاد بودن قیمت پایۀ سفر با توجه به تغییر در مبدأ حرکت مسافر

جمله سازی با فزونی قیمت مبدا

شاهی ز نسبتی که بعالم نبود و نیست در نسبتش فزونی و در شاهیش گمان
ولی دریغ که بر من ز شاعری نرسید مگر فزونی خصم و تطاول اعدا
احتمال فزونی است. در منابع نجومی، از تعریف زیر که توسط پیبلز ارائه شده‌است، استفاده می‌شود.
تمام این سپاهیان فریاد جنگی برآورده و با شدت به طرف مقدونی‌ها حمله کردند و از جهت فزونی عده مقدونی‌ها را در فشار گذاردند..
مریز آب رخ سعی جز به قدر ضرور که سیم‌ و زر ز فزونی ودیعت خاک است
اوچی‌کواشی به ویژه در اواخر دوره ادو (باکوماتسو) که قیمت‌ها به شدت افزایش یافت، رو به فزونی گذاشت.