فرخار مویی

لغت نامه دهخدا

فرخارمویی. [ ف َ ] ( حامص مرکب ) فروهشته مویی. ( یادداشت به خط مؤلف ). و رجوع به فرخال شود.

فرهنگ فارسی

فروهشته مویی

جمله سازی با فرخار مویی

« دل من مایل آن لعبت فرخار بود جان من در ره آن شوخ دل آزار بود
مهرتو کندش ز یزد ور نه به بنگاه خویش شاهد فرخار بود بلکه می خلرش
بحسن و خلق و به دلجویی از بت فرخار ز جان کلام تو دلجوترست و زیباتر
آنک طاق افتاده است امروز در فرخار و چین بی خطا پیوسته چین در ابروی طاقش نگر
ساکنین خوستده و فرنگرد شهرستان فرخار استان تخار نیز از باشنده‌های اصلی خوست بغلان هستند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فاک یعنی چه؟
فاک یعنی چه؟
دول یعنی چه؟
دول یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز