لغت نامه دهخدا
غایت اندیش. [ ی َ اَ ] ( نف مرکب ) کسی که پایان و نهایت کار را درست بیند. مآل بین. عاقبت بین:
غایت اندیش بود و راه شناس
پارسائیش را نبود قیاس.نظامی.در آن شهر باشد تنی چند پیر
همه غایت اندیش و عبرت پذیر.نظامی.
غایت اندیش. [ ی َ اَ ] ( نف مرکب ) کسی که پایان و نهایت کار را درست بیند. مآل بین. عاقبت بین:
غایت اندیش بود و راه شناس
پارسائیش را نبود قیاس.نظامی.در آن شهر باشد تنی چند پیر
همه غایت اندیش و عبرت پذیر.نظامی.
کسی که پایان کاری را درست ببیند عاقبت اندیش مال بین.
💡 گل آشفته شد از گفتار رامین بدو گفت ای بد اندیش و بد آیین
💡 ور پرسدت کسیکه چه خوشتر که بشنوند از لفظ دوستان به اندیش گو سه پند
💡 او خود اندیش است مرگ اندیش نیست مرگ آزادان ز آنی بیش نیست
💡 ز طاعتی که کنی بهر خلق از آن اندیش که آن رفیق ترا دزد راه خواهد بود
💡 اگر چو مرغ بد اندیش تو بر آرد پر برو فضای جهان هیبت تو دام کند
💡 آن کش نفسی قرار بیروی تو نیست اندیش که بیتو مدتی چون باشد