لغت نامه دهخدا
عود سیمین. [ دِ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) کنایه از صبحدم است. ( از برهان قاطع ) ( از آنندراج ). دم صبح. ( ناظم الاطباء ).
عود سیمین. [ دِ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) کنایه از صبحدم است. ( از برهان قاطع ) ( از آنندراج ). دم صبح. ( ناظم الاطباء ).
کنایه از صبحدم است دم صبح
💡 در خاک در وفای آن سیمین بر میکار دل و دیده میندیش ز بر
💡 آسمان ماهی ندارد، بوستان سروی چو من ماه من مشکین کمند و سرو من سیمین تن است
💡 در این برنامه فرهنگی جواد اسحاقیان و حسین آتش پور به ایراد سخنرانی در خصوص زندگی و آثار مرحوم سیمین دانشور پرداختند.[۳۳][پیوند مرده]
💡 - زنده یاد سیمین دانشور؛ برای مجموعه آثار (با تأکید بر رمان سووشون)
💡 نخستین اجرای تلویزیونی سیمین غانم، ترانهٔ «موج خروشان» با تنظیم مرتضی حنانه و تهیه عباس زندی در سال ۱۳۴۷ بود.
💡 با من مسکین نگردی یار و جای آن بود ای بت سیمینبر و سیمینتن و سیمینذقن