علوی خلوتی
فرهنگ فارسی
جمله سازی با علوی خلوتی
تا چو واعظ در بروی آرزوها بسته ایم خاطر آسودهای داریم و، کنج خلوتی
ما را تو و قبول نیازی و خلوتی مال و منال هر دو جهان از رقیب ما
معشوقه و عشق تابهم میبودیم در گوشه خلوتی که دیار نبود
مقیم وحدتم هر چند در کثرت وطن دارم به دریا همچو گوهر خلوتی در انجمن دارم
بتابد روی از من گر مرا در خلوتی بیند کند روی سخن در من اگر در انجمن باشد
در کنج خلوتی که بلندست دست فقر پیچیدهایم پای به دامان بوریا