عصاره گرفتن

لغت نامه دهخدا

عصاره گرفتن. [ ع ُ رَ / رِ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) شیره کشیدن. عصاره کشیدن. افشردن چیزی را تا عصاره آن خارج شود.

فرهنگ فارسی

شیره کشیدن عصاره کشیدن

جمله سازی با عصاره گرفتن

عصاره آيات قبل اين بود كه هم ضلالت خود بد است و هماِضْلال ديگران، و عصاره آيه محل بحث به ضميمه آيهقبل، اين است كه هم اهتداى خود خوب است و هم هدايت كردن ديگران؛ زيرا امر به برّ ونيكى حتما خوب است و بهترين مصداق برّ، هدايت دينى است. قهرا اهتداى خود آمر هم مطلوبخواهد بود، گرچه مدلول مطابقى آيه اين مطلب نباشد.
اشاره الف: آنچه به عنوان تطبيق مصداقى نه تفسير مفهومى در اين گونه احاديث ارائهشده منافى تطبيق بر مصاديق ديگر نيست؛ زيرا عصاره اين نصوص نه تفسير مفهومىاست و نه حصر مصداقى.
برکتانت یا براکتانت نام ژنریک داروی سورفکتانت ریوی مستخرجه از ریه‌های گاو است. برکتانت حاوی فسفولیپید، چربی‌های خنثی، اسیدهای چرب و پروتئین‌های دارای فعالیت کشش سطحی می‌باشد. به این عصاره طبیعی استخراج شده در صورت نیاز ترکیباتی مکمل مانند دی پی پی سی، تری پالمیتین و اسید پالمیتیک اضافه می‌شود تا فعالیت کشش سطحی آن بهبود یابد.
نـه تنها كار زراعت و دانه هاى غذائى خوب مى شود بلكه علاوه بر آن دانه هاى روغنى ومـيـوه هائى كه مردم آن را مى فشارند و از عصاره آن استفادهاى مختلف مى كنند نيز فراوانخواهد بود (و فيه يعصرون ).
(سلاله ) در اصل به معنى عصاره و فشرده خالص هر چيز است و منظور از آن در اينجانطفه آدمى است كه در حقيقت عصاره كل وجود او مى باشد و مبدء حيات و منشاء تولد فرزندو ادامه نسل است.