سنبله ٔ نورس

لغت نامه دهخدا

سنبله نورس. [ سُم ْ ب ُ ل َ / ل ِ ی ِ ن َ / نُو رَ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) کنایه از خط و خال و زلف و امثال آن. ( بهار عجم ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کنایه از خط و خال و زلف و امثال آن

جمله سازی با سنبله ٔ نورس

حمیرا نکهت دستگیرزاده (زادهٔ ۲۶ ثور/۲۵ اردیبهشت ۱۳۳۹، کابل، افغانستان – درگذشتهٔ ۱۴ شهریور/۱۳ سنبله ۱۳۹۹ در هلند) شاعر زن اهل کشور افغانستان بود.
سیزاب گیاه دائمی است با برگ‌های خطی که به‌صورت چرخه‌ای روی ساقه قرار گرفته‌اند و سنبله‌های بلند آن شامل گل‌های ارغوانی رنگ در تابستان ظاهر می‌شوند. حداکثر بلندی یک متر و گستردگی آن به ۶۰-۳۰ سانتی‌متر می‌رسد.
دلو گردون چو از آن آب حیات آمد پر شود آن سنبله خشک از او گوهربار
بخرام به باغ سمن و سنبله امروز زان پیش که سنبل دمد این برگ سمن را
آفت عالم شده‌ست ماه رخی زهره سوز فتنه آدم شده‌ست سنبله یا مسلمین
ای سنبله ی زلف تو خرمن زده بر ماه وی روی من از مهر تو طعنه زده بر کاه