سایه برک

لغت نامه دهخدا

سایه برک. [ ی َ / ی ِ ب ُ رَ ] ( اِ مرکب ) رجوع به سایه برگ شود.

جمله سازی با سایه برک

💡 آشفته اسیرستی در دام هوای نفس در سایه شیر حق آن به که تو بگریزی

💡 اگر عنایت و فضل تو همرهی سازد درافکنی به سر بنده سایه پر خویش

💡 شاید که بروبد همه سرو خرامان زان سایه که از قد تو بر رهگذر افتاد

💡 خاری است خار عشق که بی دست وپا شود آتش اگر ز سایه آن خار بگذرد

💡 در لشکری که چون تو چراغیست پیش رو نصرت چو سایه می رسد البته از قفا

💡 راحتی کاسایش جنّت بلاگردان اوست خواب خوش در سایه شمشیر قاتل کردنست