زیر بزرگان

لغت نامه دهخدا

زیربزرگان. [ ب ُ زُ ] ( اِ مرکب ) نام لحنی است از موسیقی. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). زیربزرگان و زیرخورد هر یک لحنی است از موسیقی. ( فرهنگ رشیدی ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). رجوع به زیرخرد شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) لحنی است از موسیقی قدیم.
نام لحنی است از موسیقی

جمله سازی با زیر بزرگان

مرحوم سيد شرف الدين او را از بزرگان شيعه توصيف مي كرد
يعنى اگر بزرگان قبيله جذيمه بسيار كشته شدند، بارى زنان آنها در عوض براى مابا ازلام فال مى زنند.
بر شیر از آن شدند بزرگان دین سوار کآهسته‌تر ز مور گذشتند بر زمین
6- بزرگان، در قبول مسئوليّت هاى مقدّس با هم رقابت مى كنند. (ايّهم يكفل مريم )
دیرگاه است که تا گوش بزرگان جهان نشنیدست از این بهتر و خوشتر خبری
تا در این ایام کز سعی بزرگان جهان یافت خوش تعمیر این عالی بنای بیعدیل