روزه بروزه بردن. [ زَ / زِ ب ِ زَ / زِ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) فاقه بر فاقه کشیدن. ( آنندراج ). روزها و شبها گرسنه ماندن: از غایت امساک بری روزه بروزه گر کوفته نبود بسر خوان دیوثی.شفایی ( از آنندراج ).
جمله سازی با روزه بروزه برد
امام آنکه بروزه بدی سه روز و سه شب طعام داد بسائل بوقت خوردن شام
رسید عید و بدانسان بروزه بست جهات که جز فرار زگیتی نیافت راه نجات
و گفت: در روز مردم بروزه و به شب در نماز بود بامید آنکه به منزل رسد و منزل خود من بودم.
بروزه نیست مرا غیر غصه جامه مگر بعید کنم دل زخرمی مسرور
وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ و فرمود تا شما را تمام کنید، که مسلمانی بر پنج چیز بنا کردهاند: شهادت و نماز و زکاة و روزه و حج، تا شما را این پنج رکن تمام کنید معنی دیگر وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ فرمود تا شمار سی روز رمضان بروزه تمام کنید یا شب سییم ماه بینید. سدیگر معنی وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ فرمود تا شمار آنچه بعذر بیماری و سفر روزه گشادید قضاء آن بوقت خویش تمام کنید. وَ لِتُکْمِلُوا...
-2 روزه گرفتن و آن يكى از چهار روز است كه در تمامسال امتياز دارد بروزه گرفتن و برابر است با روزه هفتادسال.