خون پیراشامگی

فرهنگستان زبان و ادب

{hemopericardium} [پزشکی] وجود خون در داخل برون شامه که ممکن است ناشی از ضربه یا تومور یا پارگی قلب یا دلایل دیگر باشد

جمله سازی با خون پیراشامگی

خون چو شد مشک، نماند به ته پوست نهان از عقیقش خط شبرنگ برون می‌آید
راندیم از در و خون شد دل مکین کمال از چه آزردن آفری حرم فرمودی
کو در میان باغ کسی یا کنار گل کورا چو لاله خون جگر در کنار نیست
ساقیا، باده بدین مست دل افتاده مده مستم از خون دل خود دگرم باده مده
سرش در گشت و چشمش رود خون شد کجا بادایه آن از پل برون شد
سینه‌اش را کوفت شیطان و گریخت خون آن بیچارگان زین مکر ریخت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال چای فال چای فال سنجش فال سنجش فال زندگی فال زندگی