خسران دیده

لغت نامه دهخدا

خسران دیده. [ خ ُ دی دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) زیان دیده. ضرررسیده. ضررخورده. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

زیان دیده ضرر رسیده

جمله سازی با خسران دیده

ای خداوند خداوندان ملک و سروری سروری و ملک بی تدبیر تو خسران شود
سوزیان تو را باشد، ورنه پاک یزدان را نز سعادتت ‌سودی است‌، نز شقاوتت خسران
دل شد چو غمت را جا سر رفت درین سودا آن سود بدین خسران یعنی بنمی ارزد؟
در حقيقت جمله اخير، شبيه پاسخ سؤ ال مقدرى است، گويا كسى مى پرسد بالاخره پايانكار آنها به كجا خواهد رسيد! در جوابشان گفته مى شود، اعمالشان به كلى بر بادرفت و خسران و زيان دامنگيرشان شد.
در تـفـسـيـر آيه كريمه مذكور كه فارسى آن اين است كه:جـز ايـن نـيست كه شماره كرده ايم براى آنها شماره كردنىفرمودند: مراد نفسهاى انسانى است كه هر كس آنها را در غيرطاعت خدا صرف كرده باشد به خسران و زيان افتاده است.
و به هر حال (كفرشان چيزى جز زيان و خسران به آنان نمى افزايد) (و لا يزيدالكافرين كفرهم الا خسارا).