حجر اخاطیس

لغت نامه دهخدا

حجر اخاطیس. [ ح َ ج َ رِ اَ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) یشب أبیض. ( بحر الجواهر چاپی ). و در برخی نسخه های خطی: احاطیس، الشب الابیض با حاء مهمله و شب بدون یاء آمده است. و در حرف یاءگوید: یشب حجر یتخذ منه خاتم... و ینفع المعده...

فرهنگ فارسی

یشب ابیض

جمله سازی با حجر اخاطیس

حجر از تابعين كبار و سران زهاد و از ابدال ياران على عليه السلام و معروف به حجرالخير است.
زیر تخت تو و زیر حجر اندر همه سال ملک و دین را دو قباله است به فیروزی و فر
ویرا گفتند: قاضی با توجه بدان که دویست دینار را تباه کرده ای، به سبب سفاهت حکم به حجر تو خواهد داد.
ابن حجر عسقلانى در كتاب تقريب التهذيب بيشتر اينان را كه ياد كرديم از جملهفقيهان دانسته است.
بر دست توگاه ظفر چون گوهر از نصرت حجر در کام خصم خیره سر، چون حنظل از محنت عسل
نز حجر گوهر رخشان به در آرید شما چون پسندید که گوهر به حجر باز دهید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ژرف
ژرف
چسی
چسی
امجق
امجق
فال امروز
فال امروز