جوش معیوب

فرهنگستان زبان و ادب

{defective weld} [حمل ونقل ریلی] عیبی ناشی از گسترش عرضی ترک در جوشکاری بین دو ریل که منشأ آن محبوس شدن هوا یا ترک ریز اولیه است

ویکی واژه

عیبی ناشی از گسترش عرضی ترک در جوشکاری بین دو ریل که منشأ آن محبوس شدن هوا یا ترک ریز اولیه است.

جمله سازی با جوش معیوب

از سال ۱۹۸۰، قطعات سطح کوچک به‌طور فزاینده به جای اجزای سوراخ کاری استفاده شده‌است؛ که باعث عملکرد بهتر و هزینه‌های پایین‌تر تولید بُردهای کوچکتر شده‌است، اما با کمی زحمت اضافی در سرویس تابلوهای معیوب.
دشمن آیینه صافند معیوبان و من از برای عیب خود آیینه پیدا می‌کنم
ز خدمت، کار هر کس می شود خوب که ناخدمت بود مردود و معیوب
سایر مواد به سکه‌های معیوب، تقلبی، ذخیره سکه طلا یا شمش (بعنوان پشتوانه پول)، تاریخ رواج ریال، مجوز واردات طلا، خرید طلا بحساب دولت و تاریخ اجرای قانون می‌باشد.
ور زانک شما را خلل و عیب نمودست آن آینه پاک آمد، معیوب شمایید
چو هم واحد آمد غیر محبوب نماید در نظر مطرود و معیوب