جانی اختاجی

لغت نامه دهخدا

جانی اختاجی. [ اَ ] ( اِخ ) از امرا و مقربان دربار غازان خاتون است که حسب الامر ( پادشاه ) جهت احضار آلافرنک و پیروان او که به فتنه انگیزی مشتغل شده بودند به تبریز فرستاده شد. ( از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 157 ).

فرهنگ فارسی

امرا و مقربان دربار غازان خاتون است

جمله سازی با جانی اختاجی

از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می‌توان به جانی منومیک، پیکسل‌ها اشاره کرد.
جانِ جانی تو اگر جان نبود جانان هست اصلِ سرمایه توی سود و زیان در بازیم
قحطی بزرگ ۱۲۹۸–۱۲۹۶ هجری شمسی (۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ میلادی) قحطی بزرگی بود که تلفات جانی فراوانی را در ایران سبب شد در این قحطی علاوه بر بی‌کفایتی شاهان قاجار دولت انگلیس متهم به نسل‌کشی می‌باشد.
چونکه جانان میرود ایجان تو هم بر بند رخت بار دوش تن بود جانی که جانانیش نیست
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته‌است، می‌توان به جانی بلیندا، طلای ساتر و معمای موزه موم اشاره کرد.
زنده آن را نتوان گفت که جانی دارد ای خوش آن دل، که چو ما جان جهانی دارد