[ویکی فقه] بُهلول، ابووُهَیْب بهلول بن عمر صیرفی یا صوفی (د ۱۹۰ق/۸۰۶م)، مشهور به دانا، عاقل یا مجنون، نام شخصیتی نیمه افسانه ای که در ادبیات عامیانۀ ایران نیز شهرت بسیار دارد. نخستین گزارشهایی که از بهلول به دست رسیده، متعلق به نیمۀ اول قرن ۳ق است که وی را در زمان مهدی عباسی (حک ۱۵۸-۱۶۹/۷۷۵-۷۸۵م) قرار می دهد. جاحظ (د۲۵۵ق/۸۶۹م) در نخستین روایت خود، او را در گفت و گویی نکته آمیز، مقابل اسحاق بن صبّاح (والی حجاز در زمان مهدی) قرارداده است و تشیع او را به روشنی باز می نماید. در دو روایت دیگر، بهلول مردی گول و حتیٰ خالی از ظرافت جلوه می کند (به یک قیراط آواز می خواند و یک دانق می ستاند تا ساکت شود). در آغاز سدۀ ۴ق/۱۰م، دو روایت دیگر از همان نوع بر روایات جاحظ افزوده می شود که باز بر بی پروایی او در تشیع دلالت دارد.
جمله سازی با بهلول بن عمر صیرفی
به محض ورود بهلول به افغانستان استاندار هرات مطلع شد و دستور داد که بهلول را به خانه سرمنشی استاندار ببرند و تحت مراقبت قرار دهند. استاندار هرات پس از این کار ورود بهلول را به کابل- مرکز افغانستان- اطلاع داد و کسب تکلیف کرد. پس از ۴۰ روز به استاندار دستور رسید که بهلول را به کابل بفرستد.
بهلول: روش و كردار خود را قرآن مجيد بسنج، آن كتاب آسمانى مى گويد: (نيكوكاراناز نعمتهاى بهشتى برخوردارند ولى بدكاران گرفتار عذاب دوزخ هستند (85).)چنانچه كردار تو نيك است سرانجام تو با فرجام است و گرنه عاقبت بى فرجامى دارى.
از بهلول احوالپرسى مى كند حاكمى به بهلول گفت: چگونه است حال تو، و آيا خوش هستى ؟
بهلول فیلمی به کارگردانی صادق بهرامی و نویسندگی محمد شبپره محصول سال ۱۳۳۶ است.
سازندگان مسجد روز بعد آمدند و ديدند بالاى در مسجد نوشته شده است مسجدبهلول ناراحت شدند؛ بهلول را پيدا كرده به باد كتك گرفتند كه زحمات ديگران را بهنام خودت قلمداد مى كنى ؟!
در سال ۱۳۴۱ق. روزنامهٔ بهلول مدتی بهجای روزنامه آزادی منتشر شدهاست و در صفحهٔ اول شمارهٔ اول این سال، گفتگویی بین بهلول و آزادی به تصویر کشیده شدهاست، که بهلول میگوید من آمدهام، و آزادی میگوید من به صورت بهلول آمدهام و حالا هرچه بخواهم میگویم.