بردی بیک محمد

لغت نامه دهخدا

بردی بیک محمد. [ب ِ ب َ م ُ ح َم ْ م َ ] ( اِخ ) یازدهمین از خانان گوگ اردو یا خانان دشت قبچاق غربی از خاندان باتو. از 758 تا 760 هَ. ق. ( ترجمه طبقات سلاطین اسلام لین پول ).

فرهنگ فارسی

یازدهمین از خانان گوگ ادو یا خانان دشت قبچاق غربی از خاندان باتو از ۷۵۸ ه. ق تا ۷۶٠.

جمله سازی با بردی بیک محمد

جز اینکه خود دلش از کف به عشوه‌ای بردی تو و خدا که دگر چیست جرم بیدل ما؟
چنان از حال خویشم بردی ای بیگانه‌وَش بیرون که در خیل اسیران دیدی و نشناختی بازم
پس از آن گئومات مغ برخاست و مردم را فریب داد که من بردی، پسر کوروش، برادر کمبوجیه، هستم.
من گرفتم که قمار از همه عالم بردی دست آخر همه را باخته می‌باید رفت
به رخسار و جبین و روی و عارض بردی ای دلبر فروغ از صبح و نور از روز و عکس از ماه و تاب از خور
دو سال بعد در سال ۸۳ نسخهٔ بهینهٔ فاتح ۱۱۰ آزمایش شد. این موشک که بردی معادل ۲۵۰ کیلومتر دارد برای صادرات نیز قرار داده شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
افتراق یعنی چه؟
افتراق یعنی چه؟
نغمه یعنی چه؟
نغمه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز