برتان بهادر

لغت نامه دهخدا

برتان بهادر. [ ] ( اِخ ) پدر یسوکای بهادرپدر پدر چنگیزخان مغول. ( تاریخ جهانگشای ج 1 ص 25 ).

فرهنگ فارسی

پدر یسوکای بهادر پدر پدر چنگیزخان مغول.

جمله سازی با برتان بهادر

158- و از باديه نشينان دور و برتان، منافقين و دو رويانى وجود دارند و از اهالىمدينه نيز كسانى كاركشته و بس ماهر در دورويى و نفاق مى باشند كه شما ايشان رانمى شناسيد و فقط ما آنها را مى شناسيم. آنان را دو بار عذاب خواهيم كرد، سپس بهعذابى دردناك مبتلايشان خواهيم ساخت.