بخاک رساندن

لغت نامه دهخدا

بخاک رساندن. [ ب ِ رَ / رِ دَ ] ( مص مرکب ) (...پشت کسی را ) به زمین زدن. حریف را در کشتی بخاک افگندن. || به خاک افگندن. || به کنایه دشمن را تسلیم کردن: ارغام؛ بخاک رساندن بینی. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

به زمین زدن حریف را در کشتی بخاک افگندن.

جمله سازی با بخاک رساندن

💡 کی توانم پنجه با سرپنجهٔ خورشید زد من‌که پشت سایه نتوانم رساندن بر زمین

💡 این اصل به تلاش روانشناسان برای رساندن منافع سلامت روانشناختی به افرادی که با آن‌ها کار می‌کنند اشاره دارد.

💡 خلاصه اينكه هدف رساندن مطلب است، مثالها نيز بايد قبائى باشد درست متناسب قامتمطالب

💡 4 وظيفه ى مبلّغ، رساندن حقايق به مردم است، پذيرش يا عدم پذيرش، مربوط به خود آنهاست. (ان اتلوا القرآن فمن اهتدى... و من ضلّ)

💡 اسیر هندم و زین رفتن بی‌جا پشیمانم کجا خواهد رساندن پرفشانی مرغ بسمل را

💡 جان که در موج غم افتاد جدا زان لب لعل عاقبت خواهدش آن موج رساندن به لبی

مجال یعنی چه؟
مجال یعنی چه؟
ژرف یعنی چه؟
ژرف یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز