باقلاکان بالا

لغت نامه دهخدا

باقلاکان بالا. [ ق ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مال اسد بخش چغلوندی شهرستان خرم آباد که در 6 هزارگزی خاور چغلوندی و یک هزارگزی خاور راه شوسه خرم آبادکه از مرکز بخش به بروجرد منتهی میگردد واقع است. ناحیه ایست کوهستانی و سردسیر و دارای 180 تن سکنه. آب آنجا از چشمه سار تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و صیفی و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان فرش و چادربافی و راهش مالرو است. ساکنین آن از طایفه مال اسدی میباشند و عده ای در ساختمان و عده ای در چادر سکونت دارند و برای تعلیف احشام به اطراف ییلاق و قشلاق میروند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

جمله سازی با باقلاکان بالا

فرو برد گرز گران را به زین به بالا بر آمد چو کوهی به کین
من اینجا نشینم تو بالا نشین که تو پادشاهی به تاج و نگین
زبان بگشاد با جانی همه شور که بر بالای آن تل بایدم گور
ای قد و بالای تو حسرت سرو بلند خنده نمی‌آیدت، بهر دل من بخند
تا به بالا بر نیاید دودها تا نگردد مضطرب چرخ و سها
گه دریا گه بالا گه رفتن بی‌راه گه کوه و گهی ریگ و گهی جوی و گهی جر