دین ور نه و ریاست کرده به دینور کیش مغان و دعوت خورده به دامغان
به ملکت همچو جمشیدی به دولت چون فریدونی به طاعت همچو بهلولی به دعوت همچو ذوالنونی
واعظ شهرم به ترک عشق دعوت می نمود لیک نشنیدم که بس تکلیف شان افتاده بود
سیف فرغانی وصلت بدعا می خواهد نبود دعوت مضطر ز اجابت نومید
عجب مدار که صوفی رسد به دعوت عام که از برای همین کار خاصه در سیرست
1- سؤ ال از وجدان، بهترين راه دعوت است. (لِمَ تكفرون...)